مقدمه
معماری هنر و فن طراحی و ساختن بناها، فضاهای شهری و دیگر فضاهای درونی و بیرونی برای پاسخ همآهنگ به نیازهای کارکردی و زیباشناسانه است.
معماری، سبک طراحی و شیوه ساخت و ساز ساختمانها و دیگر ساختارهای فیزیکی است.
باید معماری را از مهندسی سازه و ساخت و ساز متمایز ساخت. گرچه بسیاری از بناها (نظیر خانهها و مکانهای عمومی) کاملا در حیطه دانش معماریست، برخی سازهها و بناهای دیگر (مثل یادمانها، پلها، کارخانهها و غیرو) وجود دارند که در مرزی بین معماری و مهندسی یا معماری و هنر قرار میگیرند. معماری بیش از آنکه علم و تکنیک باشد، ذوق و سلیقه و استعداد است و معمار کسی است که طرحهای فردیاش با نقاشی و مجسمهسازی رقابت کند و در واقع بتواند مجسمهای کاربردپذیر بسازد. به همین دلیل میتوان گفت که معمار یک هنرمند است و باید مانند هر هنرمند دیگری چشم، ذهن و دستی توانا داشته باشد تا بتواند به یاری چشم و با تکیه بر ذخیره فرهنگی خود بخوبی ببیند و سپس با ذهنی پویا آنچه را که دیده است به تحلیل کشیده و با احساس و عاطفه درآمیزد و در نهایت به یاری دست و با کمک گرفتن از دانش های فنی و تکنیکی طرحی نو را خلق کند. همانگونه که معماری رابطهای مشخص با هنرهای زیبا دارد، رابطهٔ مشخصی هم با مهندسی دارد. معمار میتواند نقش یک مهندس را بازی کند اما نباید فراموش شود که هر یک از این دو حرفه، تعریف مشخصی دارند. بیشتر ساختمانهای تاریخی که مورد تحسین واقع شدهاند به دست اشخاصی ساختهشدهاند که هم معمار و هم مهندس بودهاند. هر بنا نیاز به پیشبینیهای تکینیکی دارد که کار مهندس است. در حالیکه معمار علاوه بر دیدن این نیازها، باید فراتر رود و معنا، حس یا ایدهای را منتقل کند. برای مثال یک بنای مذهبی مثلکلیسا باید بیانکننده یک نظم کیهانی، منتقلکنندهٔ احساس ایثار و حتی آموزشدهنده ایمان و فلسفه مذهبی از لابلای ریختها و تزئینات باشد. یک ساختمان حکومتی هم باید دارای شخصیت خاص باشد و بازدیدکنندگان (یا شهروندان) را به یک رفتار مورد انتظار وادارد. خانهها نه تنها عملکردی و ایمن بلکه باید دارای شخصیتی گرم و خانگی باشند. این اهداف و سیاستها توسط فرهنگ یا حتی خود شخص سازنده تعریف میشود و در حوزه کاری معمار (و نه مهندس) قرار دارد.
برخی معماران بارها عنوان کردهاند که یک بنای کارکردی و ایستا ذاتاً زیبا و مطلوب است و معماری باید تنها به عنوان شاخهای از مهندسی شناخته شود. با این همه این دیدگاه منتقدان بسیاری دارد و بناهای کمی واقعاً با در نظر داشتن این تئوری، طراحی و ساخته میشوند. از باب مهارتهای فردی باید گفت حتما در زمینه نقاشی و طراحی آمادگی داشته لازم نیست به کلاسهای حرفه ای بروید تنها مهارت دستی خود را زیاد کنید (این مهارت حتی می تواند از طریق پر کردن یک ورق سفید با خطوط مختلف نیز حاصل شود).در مورد رنگها و خواص آنها مطالعه کنید.کتابهایی راجع به سیر تحول هنر را مطالعه کنید. با نرم افزارهایAUTO CAD ، Revit ، ۳Ds MAX ،PHOTO SHOP و نظایر آن آشنا باشید . این نرم افزارها آنقدر سرگرم کننده هستند که شما را تا حدود زیادی ماهر کنند بدون آنکه خسته شوید.
گرایشها
رشته معماری در مقطع کارشناسی ارشد دارای گرایشهای معماری- معماری، معماری- منظر، تکنولوژی معماری، معماری- انرژی، معماری-مرمت بناها و بافتهای تاریخی و معماری-مدیریت پروژه و ساخت است.
بازار کار:
نیاز به فارغالتحصیلان معماری-معماری در سطح کشور از کارفرمایان خصوصی در پروژههای کوچک و بزرگ تا کارفرمایان دولتی (فرمانداریها، استانداریها، شهرداری، وزارتخانهها) در پروژههای عظیم متغییر است. اگرچه در سالهای اخیر شاهد افزایش چشمگیر ظرفیت پذیرش دانشجویان معماری و ایجاد این رشته در دانشگاههای مختلف بودهایم اما نیاز شدید کشور در بخش ساخت و ساز و کمبود ساختمانهای مختلف به ویژه بناهای مسکونی، بازار این رشته را پر رونق کردهاست.
فارغالتحصیلان رشته معماری در نهایت میتوانند در زمینههای زیر ایفای نقش کنند:
* طراحی (تک بنا یا مجموعه زیستی کوچک)، از طراحهای اولیه تا مراحل اجرایی کار و طراحی اجزا عناصر تشکیل دهنده بنا.
* رهبری و سرپرستی دفاتر مشاور معماری (مهندسی مشاور)
* نظارت عمومی و عالی بر صحت انجام کار در عملیات اجرایی ساختمانی (مهندسی ناظر)
* مدیریت و هماهنگی اجرایی پروژههای معماری (مدیریت پروژه)
* تأسیس و سرپرستی مؤسسات پیمانکاری و احداث ساختمان.
* همکاری با کلیه متخصصینی که کارشان با ساماندهی فضای زیست مرتبط است، مانند اکولوژیستها، جغرافی دانان، اقلیم شناسان، برنامه ریزان اقتصادی و اجتماعی و . . . .
* طراحی پارکها و میادین شهری و محوطه سازی.
* مشارکت در پروژههای برنامه ریزی و طراحی شهری و شهرسازی.
* طراحی تک بناها در مقیاس کوچک و انجام دکوراسیون داخلی.
* انجام کارهای پژوهشی و آموزشی در زمینه طراحی فضای زیست.